سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غریب ...
منوی اصلی
مطالب پیشین
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید دیروز : 6
  • کل بازدید : 25062
  • تعداد کل یاد داشت ها : 13
  • آخرین بازدید : 103/1/10    ساعت : 9:26 ص
درباره
رسول ترک[0]

اینها را به نیت آن ننوشته ‏ام که کسی بخواند، و بر من رحمت آورد، بلکه نوشته‏ ام که قلب آتشینم را تسکین دهم، و آتشفشان درونم را آرام کنم. فرمانده من "شهید دکتر مصطفی چمران"

ویرایش
جستجو


پیوندهای روزانه
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ارسال شده در یکشنبه 92/2/1 ساعت 1:37 ع توسط رسول ترک

بسم االه الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله (ص)

السلام علیک با فاطمه الزهرا(س)

السلام علیک یا حسن المجتبی (ع)

 

یادش بخیر تو اوج نا امیدی رفتم کافی نت ببینم اسمم برا عمره دانشجویی در اومده یا نه وقتی کد ملی رو زدم نمی دونستم چه اتفاقی می افته ... وقتی پیغام تبریک به عنوان زائر حرم امن الهی رو دیدم اگه نگم بهترین لحظه ی زندگی یکی از بهترین لحظه های زندگیم بود ... برات این سفر رو از امام غریبم آقا امام حسن مجتبی (ع)  گرفته بودم . دیگه نمی تونستم یه جا بشینم سریع از کافی نت زدم بیرون همین که تو ماشین نشستم بغضم ترکید ( همین الانم که دارم این رو می نویسم حال همون موقع رو دارم) باورم نمی شد حاجتمو از غریب مدینه گرفتم...

بابام تعریف می کرد وقتی پای تلفن به مادرم خبر دادم از خوشحالی سجده شکر کرده خودش هم حال و هموای عجیبی داشت ...

حالا دیگه زائر شهر پیغمبر و کعبه معبود شده بودم و الان که دارم این مطلبو می نویسم دقیقا یک هفته به این سفر مونده ...

برات این سفر رو شب پنجم و ششم محرم از آقا زاده های امام حسن گرفتم حالا هم همه فکرم  به بقیع و غربت شب های بی چراغشه کلی برنامه دارم برا این سفر و دارم لحظه شماری می کنم ...

این مطلبو برا این گذاشتم که الان تنها چیزی که ذهنمو مشغول کرده لحظه شماری برای زیارت مدینه و مکه است و فکرم به سمت چیز دیگه ای نمیره ...

 

نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا                                               گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا (س)

تو ای مسافر شهر مدینه در دل شب ها                                            نبود هر چه که گشتم نشان ز مرقد زهرا (س)

 

یا غریب (ع)          

 

 





مطلب بعدی : رای من        مطلب قبلی : عذر خواهی